خفگی
پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ ق.ظ
گفته اند این خون در درون رگ ها جان بخش است و تک به تک سلولهای تشنه تنت را سیرآب می کند.
بیراه نگفته اند اما
آن چندصد سلول نوک انگشت اشاره را مگر چیزی جز لمس کالبد «محبوب» جان می دهد؟
گویی آن چنصد سلول نوک انگشت اشاره دست های نیاز هستند برای گرفتن دست سلول های تن یار.
یا که تارهای مردمک چشم تو را مگر چیزی جز گره خوردنشان به رشته های مردمک چشم او حیات می بخشد؟
یا که ضربه های قبلت به سینه را مگر جزصدای قلبش کوک می کند؟
یا تنفس بازدمش نیست مگر که هستی بخش ریه های آدمی است؟
.
چه شکنجه مرگ آوری است جدا کردن انگشتان در هم تنیده صدها دست
دریدن تارهای بهم گره خورده
ضربات ناکوک گاه و بیگاه قلب
و هوایی که نیست برای نفس کشیدن
۰۱/۱۰/۲۲