بسم الله
پیرامون رسانه ابتذال ملی
گزارش بیست و سی علیه همسر پسر آقای سفیر تمام می شود، بلافاصله #سریال_پدر همان اقتباس کمدی از داستان حضرت یوسف که با صحنه بیرون پردین حامد از پنجره معروف شد به نمایش در می آید، فارغ از روایت سریال پدر که به شعور گاو هم توهین می کند چه رسد به انسان، حامد که شمایل او بی شباهت به پسر آقای سفیر نیست، در کارواش کار میکند و چک صد میلیونی برای دماغ پسر عموی لیلا می کشد و با بنز اس 500 گز میکند، پدر و مادر خوش چشم ابروی او هم قرارداد میلیاردی شیر خشک می بندند. لیلا هم از خانواده ای سرمایه دار سبک لباس پوشیدنش شبیه همسر پسر آقای سفیر است، دلش پیش این نماد پاکدامنی که تلویزیون به ما معرفی می کند و ما جز حماقت چیزی دریافت نمی کنیم گیر کرده است. در واقع ویترین جمهوری اسلامی در حالی به اشرافیت آناشید حسینی و همسر او می تازد که کمتر از نیم درصد جمعیت این کشور هم شاید آنها را نشناسند اما برای جمع بسیار بزرگتری از بیننده ها همان اشرافیت را در قالب سریال پدر به نمایش می گذارد، دلدادگی و دلبری دو بچه پولدارمذهبی و غیر مذهبی که آنها هم ساکن طبقه ای از اجتماع هستند که کمتر از نیم درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهد. طنز تلخ اینجاست که برنامه های صدا و سیمای مبلغ حجاب و اسلام پر شده از مجریان چادر به سر کاکلزری که عمل بینی، بوتاکس و کشیدن پوست و لمینیت دندان را به نمایش می گذارند و حالا کاسه داغتر از آش شده است. اگرچه در شرایطی که تبعیض در این کشور بیداد می کند نمایش حجاب لاکچری چندان با اخلاق اسلامی همخوانی ندارد اما دریوزگی صدا و سیما هم در نوع خود مثال زدنی است.