دانلود اجرای صوتی این متن از بیان
عکس:ندارم، سال هاست کسی دستم به نشانه محبت نگرفته :)
پنج روایت پیرامون یک اتفاق
.
دوم
کسی از اعجاز دست ها نگفته است، از انگشتانی که به هم می آمیزند، در هم می پیچند و این شاید مقدس ترین شکل هم آغوشیست، هنگامی که خواستن می خروشد و مهربانی و شوق زاده می شود، کسی نگفته است از دست هایی که تو را گره می زنند به ضریح ِ تــَن ِ معشوق، زنجیرت می کنند و باز نمی شوند تا حاجت نگرفته باشی، هیچکس نمی بیند این همه معجزه را وقتی دست ها زبان می شوند برای درود و اندوه می شوند هنگام وداع؛ لب ها که شرف حضور نداشته باشند دست ها پاکترین سفیران احساس اند در وادی حیا؛ و شاید بالاترین شأن رسالتشان جز الحاق آن منحنی جدا افتاده، به خروش بیدادگر اسیر در پس گوشواره های محجوب یار نباشد، که پیامبری برگزیده نشد مگر برای نزدیک ساختن دل ها.
.
نگاه کن
به دست هایی که عشق می ورزند، در آغوش می گیرند و رها می کنند، ترَک می خورند و پیر می شوند.
انگار دست ها پیشتر و بیشتر از ما زندگی را می فهمند.
.
نگاه کن .......... به دست های خالی.