باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است




مدت زمان: 50 ثانیه 


وقتی پیاده شدم، تا مقصدم گریستم که چگونه پنج انسان ِ ایرانی ِ هفت پشت غریبه، با خواندن کج و معوج یک آهنگ خاطره انگیز در این کوران ناهمدلی ها و سنگینی فردیت ها دلشان خوش می شود، هرچه کتاب هایم را ورق میزنم نمی توانم بفهمم براستی چه معجزه ای، چه وردی بندهای به جان افتاده مان را از هم گسست تا ورای ترس ِ باهم بودنی که "زور ِ" افسونگر برایمان ساخته است، این چنین رها شویم.

عجیب نیست اگر شادی را نیاموخته باشیم وقتی، پاسداشت اندوه است که دروازه های بهشت را برایمان می گشاید.

*راننده تأکید داشت از فلان سازمان مربوط جریمه اش می کنند اما دلش نیامد حال خوش تاکسی را ناخوش کند

دست مریزاد


پ.ن: دوباره سلام

۹ نظر ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۲۳
محمد StigMatiZed