باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

خاتون

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ب.ظ

خاتون

نگاهت را کجا گره زده ای؟

به اندام شکسته گیاه؟

ضریح تن یار؟

یا رقص قاصدک همراه نسیم

.

خاتون

سکوت، مرگ واژه ی بودن نیست

حجم سنگین حضور است، تو نمی بینی


۹۴/۰۷/۰۵
محمد StigMatiZed

حضور

خاتون

سکوت

گیاه

نظرات  (۱۳)

"خاتون

سکوت، مرگ واژه ی بودن نیست

حجم سنگین حضور است، تو نمی بینی"

زیبا بود :)

پاسخ:
ممنون عارفه
سکوتِ بسیار لازمِ این روزها...
پاسخ:
کاش نه خوابی در کار بود نه خوراکی
تنها نگاه بود
نگاه
ببین خودتم میگی نمیبینن !
نزدیکم بشی نمیبینی
کم پیش میاد دیده بشه

پاسخ:
امید
آدمی به امید زنده س
با امید نمیشه هم زندگی کرد
فقط میشه زنده موند نهایتش
پاسخ:
گاهی این تو نیستی که میروی، امید تو را می برد ... افسوس، زمانی امید نیز می رود .... و تو باز، آن یگانه ناظر جا افتاده از زمان میشوی که در عمق سرزمین ِ پشت پنجره، جایی که ابرهای بارانی به بیدهای مجنون رسیده اند ... گم شد
۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۱ آریانا م.ف
سکوتو دوست ندارم نابودم میکنه. ولی گاهی لازمه.
پاسخ:
تجربه 14 روز سکوت دارم، 29 اسفند تا 13 فروردین
زیبا بود، زیاد :)
پاسخ:
ممنون بود زیاد
این خاصیت خاتون هاست :) 
پاسخ:
خاتون های برج عاج
کامنتی در برابر این پست ندارم ..

+ همیشه که نباید حرف زد،سکوت میکنم
پاسخ:
سکوت مرگ واژه بودن نیست

شب ها در انتظار سپیده
با آتشی که در دل من بود
چون شمع، قطره قطره چکیدم
افسوس بر دریچه باد است
فانوس نیمه جانِ امیدم.

بس دیر ماندی ای نفس صبح
کاین تشنه کام چشمۀ خورشید
در آرزوی لعل شدن مرد
و امروز زیر ریزش ایام
خود سنگواره ایست ز امید

-سایه
پاسخ:
آری تو رویای ِ ناکام ِ آن مسافری، که در نیمه راه ِ خواستن جان داد
خاموشی و در صحبت
دوری و بمن نزدیک
امنیت آغوشی
در طول شب تاریک...
.
.
.
همین الان داشتم این شعر سید مهدی موسوی رو میخوندم...

+بسیار زیبا نوشتین :)
پاسخ:
آخ آخ
۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۶ آریانا م.ف
چرا؟
پاسخ:
روزه سکوت :) البته جواب سلام میدادم، همین
واجب البغل
پاسخ:
بولد نه، سفت
آری،
او هیچگاه نخواهد دید ...
پاسخ:
پنداری صمٌ بکم نشسته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">