باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

دیر و زود، سوخت و سوز

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ


اتفاقا من موافق نیستم که زود دیر می شود ... گاهی آنقدر طول می کشد که خون می آورد ... برای بعضی از ما یک لذت پنهانی در این دیر شدن ها هست ... انگار قسمت تراژیک داستان برایمان جذاب تر است ... و برای خیلی از ما لذت ها دیر می آیند و زود می روند ... درست مثل آلن دلون که همیشه بعد از دو ساعت بنگ بنگ و معاشقه حتی شده کتلت هم در گلویش گیر کند باید بمیرد تا آخر داستان خوش نشود. خلاصه که آنچه که همیشه دوست داری اول داشته باشی آخر بدست می آوری و حالا چرا؟ 

 شاید بهتر است بگویم دیر زود می شود. این روزها همه ما دلون شده ایم.
۹۴/۰۷/۲۸
محمد StigMatiZed

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">