باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

اجرای صوتی - دو روایت از خواستن

جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۲۱ ب.ظ
عکس: شهریور یا مهر 93، کشتارگاه کورش
 

میزمون دو نفره بود ولی احساس میکردم اونقدر دور نشسته که دستم به دست هاش نمیرسه؛ از روبرو نشستن متنفرم. کنارش نشسته بودم؛ فنجون خالی قهوه رو می چرخوند تا شاید فال دلخواهش پیدا بشه.

گفتم: می دونی چه جور رابطه ای ایده آله؟
دستش زیر چونه ش بود، برای همین سخت و خنثی گفت: چطوری؟
گفتم اونطوری که همه رفتار طرف معنی داشه باشه.
راه رفتنش، خندیدن و اداهاش، چیزای معمولی روزانه؛ حتی دست زیر چونه گذاشتن و با فنجون قهوه بازی کردن معنی داشته باشه.
اون موقع اس که همه چیز رابطه، می شه منگنه، چفتت می کنه.

فنجون رو رها کرد و رفت عقب. دست به سینه تکیه داد به صندلی؛ خیره شد به میز و بدون اینکه به من نگاه کنه ابروهاشو بالا انداخت و سرشو کمی تکون داد و گفت: جالبه!!
.

آره جالبه
جالبه که فهمیدم اینقدر براش بی معنیم؛ فهمیدم آدم چقدر ساده مثل شیر تاریخ گذشته ترش و مسموم میشه، برای همین همه ی عمر، ترسیدم.

+اهل مناسبتی نوشتن نیستم، چون اصل حرف بین هیاهوها گم میشه، برای همین از این روزها حرفی نمیزنم :)

 

نظرات  (۳۷)

قشنگ بود ،مثل همیشه...
پاسخ:
ینی گوش دادید؟
الان گوش دادم :)
پاسخ:
ممنونم :)
۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۱ فاطیما کیان
یکی از بهترین اجراهاتون بود , موسیقی متن هم دل رو میبرد , واقعا دوستش داشتم :)
آدم ها زود برای هم ته میکشن , زود تموم میشن , مگراینکه همیشه اون قسمتی که خالی میشه رو با هم پر نگه دارن که خیلیا ترجیح میدن برن سر خونه و دل بعدی و زحمت پر کردن به خودشون ندن ...
+مناسبی نوشتن همینه , گم میشه ولی خیالت راحته که حرف هات رو گفتی
پاسخ:
خدارو شکر که دوستش داشتید

 مگراینکه همیشه اون قسمتی که خالی میشه رو با هم پر نگه دارن
عین این جملات رو قبلا نوشتم در متن دیگه ای، چقدر حرفامون شبیه همه

+منظورم محرم بود
۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۱ نیمه سیب سقراطی
همیشه با پلی کردن متن رو گوش میدادم،اولش که دیدم یه چیز دیکه ست جا خوردم ؛)
+ اونطوری که همه رفتاراش معنی داشته باشه و تو بشینی دونه دونه کشفشون کنی ! غافلگیرت کنن ... 
پاسخ:
نقدی، نظری ندارید؟ 
چه زیبـــــــــــــــــــــــآ
پاسخ:
ممنونم ^–^
جالبه
پاسخ:
برای بعضی آدما همه چیز و همه کس جالبن
چرا از روبه رو نشستن متنفرید ؟!
پاسخ:
احساس صمیمیت نداره، بیشتر احساس مذاکره و معامله داره
اما من عاشق رو به رو نشستنم :)
همه ی این رفتار های طرف رو تو روبه رو نشستن می بینم و توخاطرم می مونه و بعد ها هم که بهش فکر می کنم همه چی با جزئیات یادم میاد!
اما تو کنار هم نشستن حتی بعضی وقتا چهره هم یادم نمی مونه...!
پاسخ:
خب دیگه آدم جزییات که باشید وقتی طرف رو تا حالا ندیده باشید هم، از پشت موقع رفتن می تونید بشناسید. که مثلا لباسش گلدار قوه ای بوده.
شایدم این طور دیدن ها شهودی باشه
نمی دونم
اما من بازم روبه رو نشستن رو ترجیح می دم :)
پاسخ:
حالا دیگه نه یه طوری که گردن درد بگیرید، مثلا نود درجه
۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۳:۲۰ بادبادک قرمز
جالب بود:) شما چقد شبیه من و همسرم فکر میکنید:)
موسیقیتون رو فعلا نمیتونم گوش بدم چون اسپیکر ندارم:) به زودی میام سراغش!
پاسخ:
آدم ها تجربیات مشترکی دارن و خب احتمالا نتیجه گیری های مشترک، ممنونم که میخونید و گوش میدید :)
من نوع میکس صدات و یه تکه ازفیلمو گفتم جالبه
قضاوتت باز...
پاسخ:
شما جایی کامنت گذاشتید: جالبه، که چند خط بالاتر دردآورترین قسمت داستان با کلمه "جالبه" تموم شده.
بنده هم قضاوت نکردم، علم بر قاضی در مورد بعضی آدما قبلا حاصل آمده ;)
این اجرا عالی بود...
مخصوصا موسیقیش
پاسخ:
خدارو شکر که دوسش داشتید :)
متن جذابی بود و دوتا تک جمله ی نابم شنیدم:
از روبرو نشستن متنفرم
و
اصل حرف بین هیاهوها گم میشه :)

+ فکر می کنم عشق کهنه نمیشه
تکراری نمیشه
اگه واقعا عشق باشه!
متاسفانه خیلی چیزا رو نسبت میدیم به عشق.
پاسخ:
ممنونم که خوندید و گوش دادید :)

بله ما همه چیز رو به ابتذال میکشیم، متاسفانه
سلام
مطلب خیلی خوبی بود
مرسی
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۵۸ مـــیـــمـــ ☺☺
من فایلای صوتیتو تحریم کردم:/

پاسخ:
عه چرا؟
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۲ مـــیـــمـــ ☺☺
:/
ازبس نمیگی چجوری ضبط میکنی:|
چه عجب:)
گفتم الان تو جواب کامنتم مینویسی فدای ِ سرم که تحریم کردی:)))
پاسخ:
بابرنامه Adobe Audition
بیشتر توضیح بدم؟
من به خاطر نتم نمیتونم دانلود کنم و گوش بدم ولی حتما اینکارو میکنم بعدا
.
حرفاتون درسته وقتی آدم، عاشق باشه کوچکترین رفتارای طرف مقابلش واسش معنی داره باعث میشه قند توی دل آدم آب شه حتی ؛)
پاسخ:
خواهش می کنم تحفه ای هم نیست.
آخ اخ قند نیست، عسله
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۳ مـــیـــمـــ ☺☺
نه ولی زدن نداره:/

پاسخ:
:)) چرا همش فک می کنی می خوام بزنمت، ولی نری درس بخونی قطعا تنبیهت می کنم
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۰ مـــیـــمـــ ☺☺
:)ولی اجحاف نشه در حق متن 
خ.ب بود؛)
پاسخ:
ممنونم که خوبه ^–^
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۰ آریانا م.ف
ایده ال ترین رابطه دقیقا همون رابطه ایه که تکراری شدن هم توش معنی دار باشه. عادت هامون هم معنی دار باشن. روز مرگی هامون هم معنی دار باشه همه چیزمون برامون لذت بخش باشه
حس خوب داشته باشه.
همه ی اینا اپیدمیه: تکراری شدن معمولی شدن روز مرگی... مهم معنی دادنشونه
خیلی عالی بود اجرات خیلی خوب بود صدات حس خوبی بهم انتقال داد. البته اولش اون گفتگو خیلی صداش کم بود...
پاسخ:
عشق اگه عشق باشه گرفتار روزمرگی نمیشه
اون گفتگوی اول آهنگ برای خوده موسیقی هست، موزیک متن فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟
۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۶ مـــیـــمـــ ☺☺
نمیدونم 
ازت سیگنال منفی میگیرم همش:/
پاسخ:
نه خیر خودت دقت کنی با جبهه و دعوا میای جلو
۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۷ مـــیـــمـــ ☺☺
:/
همه چی هم تقصیر من شد که 
:)
بیخیال ارزش نداره
پاسخ:
واااااا چرا؟ مگه چی گفتم؟
۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۲ مـــیـــمـــ ☺☺
آقا ول کن دیگه 
عجب غلطی کردما
:)))))
ولش کن 
خودم میگم دیگه 
تقصیر منِ 
پاسخ:
نه ول نمیکنم، حرف بدم نزن
بله تقصیر خودته :)))))))
۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۰ مـــیـــمـــ ☺☺
:/
عُنُق 
تقصیر عالم گردن من 
ول کن دیگه:/
پاسخ:
نخیر فک کردی به همین سادگیه :))
۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۸ آریانا م.ف
من اعتقاد دارم عشق هم دچار روزمرگی میشه چرا که فانیه. اعتقاد به همیشه در هیجان بودن عشق یه تفکر رویایی و ایده ئاله من فک کنم درستش هم اینه. 
خیلی از ماها اول به هم عادت میکنیم بعد علاقه مند میشیم کم کم میبینیم بدون هم میمیریم و میفهمیم که قلبمون میتپه واسه طرف مقابلمون و اونوقته معنیه عشقو میفهیم و خلاصه بگم من عاشق روز مرگی های عشقم.
پاسخ:
عشق یعنی ترجیح دادن دیگری بر خودت، این حس اگر واقعی باشه دچار روزمرگی نمیشه، البته طرفین قطعا در دوام این حس موثر هستن، من خیلی تجربه ش نکردم که بدونم روزمرگی هاش چطوره
۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۵ آریانا م.ف
میدونی من و تو و مایی که تجربش نکردیم نظرات اغراق امیز و شعارگرایانه و گاها متفاوتی داریم. و این تعاریفمون رو متفاوت میکنه. چون هیچکدوممون واقعیشو ندیدیم. اوناییم که میگن تجارب متفاوتی دارن. 
عشق چیزیه که دوست دارم راجبش حرف بزنم و میزنم ولی به این معنی نیست که درست میگم. بنابراین یه جاهایی با حرفت موافقم
قلمت برّان 
پاسخ:
منم دوست دارم ازش بنویسم و راجع بهش حرف بزنم، به نظرم همه ایده آل های آدم ها دست کم می تونن تو حرف زدن هاشون از عشق تبلور داشته باشن
دانلود کردم. دارم گوش میدم.
پاسخ:
ممنونم که گوش میدید
نمیتونم توصیف کنم گوش دادن نصف شبی این اثر چه حالی بهم داد..

فقط میتونم بگم عالی بود..
دستتون درد نکنه..
پاسخ:
نمی دونید خوندن این کامنت اول صبح چه روحیه ای داد، خدارو شکر که اینطور بوده و قابل شمارو نداره
حس خوب دلتنگی...
منظورم رو میفهمین؟
پاسخ:
بعضی دردا شیرینن، ولی دردی که تو این پست روایت شده، مثل سرطان نابود می کنه
همه عمرو ترسیدم :)
از رو به رو نشستن متنفرم :)
این دوتا محشر بودن و این که این اجراتون از بقیه که من تا حالا شنیدم بهتر بود:)
پاسخ:
همه عمر ترسیدم، نقطه اتصال روایت من و روایت موجود در موسیقی بود، که تکه ای هست از فیلم در دنیای تو ساعت چنداست.
فکر می کنم رو به رو نشستن بهتر باشه چون تسلط بیشتره البته به شرطی که فاصله زیاد نباشه.زمانی که خجالت در کار باشه در کنار نشستن رو ترجیح می دم.
متن خیلی خوبی بود جزئیاتش ملموس بود که قابل تصور بود لحظه به لحظش.در کل از هر چیزی که احساسات رو تحت تاثیر قرار بده خوشم میاد.
پاسخ:
بله اتفاقا در مورد تسلط با شما موافقم ولی مگه قراره طرفین بر هم مسلط بشن یا مذاکره کنن؟

ممنونم لطف دارید و خداروشکر که اینطوری بوده ^–^
مثل سرطان! تشبیه خوبیه. چون خیلی از سرطان ها خوب میشن.
حس خوب دلتنگی... این حس رو به من داد. خب، مرد تمام تلاشش رو کرد و بعدا هیچوقت به خودش نمیگه : ای کاش...

پاسخ:
علم پیشرفت کرده که سرطان خوب میشه :)) قبلا می کشت

بله ، تلاش کرد، مرد اول تلاش کرد و بدست اورد، و مرد دوم تلاش کرد و از دست داد
مرد دوم هیچوقت نمیگه: ای کاش
این مهم تره
چون وقتی دیگران برای زندگیشون تصمیمی میگیرن ما تا حد کمی میتونیم تاثیر بذاریم. در نهایت اونه که انتخاب میکنه

اما راه خودت... ده سال بعد اون مرد پشیمون نمیشه
پاسخ:
کی میدونه، شاید شد، ولی چیزی که معلومه فعلا پیشمون نمیشه :)
۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۸ بادبادک قرمز
وای چقدر عالی بود! من دیگه طرفدار همیشگی اینجا شدم!
صداتون خیلی گرم و قشنگه برای اینجور اجراها
همه چیش خوب بود
پاسخ:
می خواید شرمندم نکنید؟ که روم بشه بازم اجرا کنم؟
۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۹ بادبادک قرمز
وای چقدر عالی بود! من دیگه طرفدار همیشگی اینجا شدم!
صداتون خیلی گرم و قشنگه برای اینجور اجراها
همه چیش خوب بود
متن ها رو هم خودت مینویسی ؟

+اون قسمتش که یه صدای دخترونه میگه.."فرهاد بازی در نیار .."
اصلا یک طور عجیبیه..خیلی خوب قلب میلرزونه..چقدر عالی اجرا شده..

++به نظرم اجرای روایت اول یکم ناملموس بود..مثلا "حوا خانم عزیز ِ عزیزم.."
عزیز ِ عزیزم یک طوری در نیومده به نظرم .

+ در عوض روایت دوم فوق العادست..واقعا صدات دوست دارم..خیلی کم هستند مردایی که این نوع احساس تو صداشون دارند..

دارم کارای قدیمی تر هم گوش میدم..منتظر اجراهای جدید هم هستیم :)

پاسخ:
بله متن ها برای خودم هستن، اجرای این کار یکم فرق داره، موزیک متن فیلم هست و روایت اول هم برای فیلمه، و دومی اجرای خودم.
لطف شماست رفیق.
ممنونم که گوش میدی😊
۱۱ دی ۹۴ ، ۰۴:۳۸ ابوالفضل ...
وای فرهاد، گیله گل... اشک توی چشام جمع شد اولش.
این کارت هم عالی بود، اینقدر که دیگه گاردی نداشتم تا بگیرم برای صدا و نوشته ات. مغلوب شدم، کاملا مغلوب شدم...
پاسخ:
آقااااا شرمنده نکن، البته به لطف فرهاد و گیله گل این کار بد در نیومد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">