باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

ما غلط کردیم*

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ب.ظ


 نقطه دردآور داستان اونجاست که آدم ها پیش خودشون هم شرمنده باشن.

اما اوج تراژدی زمانی هست که .... هیچی ... بیخیال

__________________________

آخرین برگ سفرنامه باران
این است
که زمین
چرکین است

.

استاد کدکنی


*شیوه چشمت فریب جنگ داشت ... ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

حضرت حافظ

۹۵/۰۵/۱۱
محمد StigMatiZed

آدم ها

نظرات  (۶)

چه عجب شما آپ فرمودین :))
حالتون چطوره؟ :)
پاسخ:
سعادت ندارم باقی نوشته هام دیده بشه برای همین فکر میکنید آپ نکردم.
خوب و بد، شکر خدا

شما خوبید؟
مثل همیشه عالی ...
اوج تراژدی اونجاییه که خود آدم هم نمیخواد درباره ش حرف بزنه ...
پاسخ:
ممنونم که میخونید🙏
دلم گرفته بود یهو این شعر اومد توذهنم..داشتم برا خودم میخوندم کلیک کردم روی مرکز مدیریت وبای اپ شده رو بخونم..رسیدم اینجاش ماغط کردیم..
یهو عنوان پست شمارو دیدم:)
پاسخ:
زندگیمون پر شده از غلط غلوط :)
البته بهتر هست که آدم ها غلط زیادی نکنند..
پاسخ:
غلط زیادی از نظر هرکسی معنی خودشو داره :) مصادیقش رو بگید روش بحث کنیم
یعنی دردآورتر از اینکه آدم در برابر خودش شرمنده باشه هم داریم؟
پاسخ:
شاید، همیشه به بدتر و بهتری هست
شرمنده بودن پیشِ وجدان،عذابِ الیمِ!
پاسخ:
ناجور

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">