باریکه راه شهود

باریکه راه شهود

ما
در انبوه خاطرات مه آلود
گم شده ایم
آنجا
که سرگذشت هزاران نگاه
آرمیده است.

_______________________________________

- متعلقات دیگران را قطعا با نامشان منتشر میکنم پس محتوای بی نام را بخوانید: بچه های خودش.
- اگر قابل دانستید و خوشتان آمد، حق انتشار بی نام و نشان هم دارید.
- چندان علاقه ای به شرحال نوشتن ندارم بنابراین مطالب عموما مخاطب ندارند و تخیلی هستند.
- توضیح نام وبلاگ و نام مستعارم را هم در قسمت "درباره من" بخوانید.

طبقه بندی موضوعی

اجرای صوتی - غریبه نازنین

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۳ ب.ظ
 
اجرای صوتی این متن
 


آهای آدما

آهای اونایی که دارید خونۀ دلتون رو واسه زلزلۀ عاشقی مقاوم سازی می کنید؛

اونایی که می خواهید پایان کارِ طبقۀ سوم قلبتون رو بگیرید تا بتونید مسافرای بیشتری توش جا بدید؛

اونایی که تو آسمون زندگیتون بارون محبت میاد و سقف دلتون یه ذرّه هم چکّه نمی کنه؛

اونایی که پرده های خونۀ دلتون رو کشیدید تا نکنه آفتاب عاطفه بیاد تو؛

دیوارای ترک خوردۀ قلبتون رو بَتونه کردید و میخواید روش آستر سیاه بزنید؛

اونایی که از خاطره ها فرار کردید و دلتون رو تو لحظه ها جا گذاشتید؛

چتر کینه رو زیر بارون اشک پشیمونی باز کردید؛

اونایی که تنها فصل زندگیتون جدائیه؛

تو شب های تاریکِ دلتون لامپ کم مصرف روشن می کنید؛

برای دوستیاتون کنتور گذاشتید؛

گرمای وجودتون رو از آتیش قَهر می گیرید؛

و به در قلبتون قفل رمز دار زدید؛

برای خیابونای آشنائیتون پارکومتر گذاشتید،

اونایی که روتون نمیشه آدرس خونۀ دلتون رو به کسی بدید؛
.

آهااااااااااااااااااای

دلم پره از حسرت؛

حسرت لمس کردن؛

دلم می خواد اون پردۀ مرموز بلرزه؛

دلم می خواد زیر بارون رو چمنای حیاط دل یه نفر معلق بزنم و با باد بالا پائین بپرم؛

دلم می خواد دیوارای قلبم هر روز هزارتا ترک بخورن؛

خاطره داشته باشم تا خودمم توش جا بمونم؛

تو آبگیر چترم شنا کنم؛

تو برهوت انتظار از تشنگی بمیرم؛

دلم می خواد از عاشقی بپوسم؛

حراجی بذارم "محبت، 100% تخفیف، تا آخر عمر"؛

رو تابلوهای دلم بنویسم "نسیه هم می دهیم حتی به شما غریبۀ نازنین"؛

ولی از این می ترسم که یه روز

باد دوباره بوی گذشته رو با خودش بیاره؛

بوی روزای تنهائی

منم بشم مثل شما.

پ.ن: متن برای ده سال پیش هست، اجرا چندتا ایراد داره که ببخشید، صدام گرفته و نمی تونم چیز جدیدی بخونم:(
کیه که اهمیت بده!!؟ :))

 
۹۴/۰۷/۰۸

نظرات  (۲۴)

ده سال پیش ینی همون موقع که موتور نداشتین اما کله صبح می رفتین سرکار؟! :)))

+
خیلی خوب بود :)
پاسخ:
:)))))))) بله دقیقا
۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۰:۴۹ آریانا م.ف
اگه بگم این زیباترین پست زیباترن انتخاب پیش زمینه واسه دکلمت بهترین صدات و بهترین نوشتت بود اشتباه نکردم. واقعا فوق العاده بود. نمیدونم چی بگم. فقط میتونم بگم خیلی خوب بود خیلی. 
پاسخ:
خب فکر کنم من دیگه باید تو اوج خدا حافظی کنم :)))

ممنونم از این همه لطف شما
خدایی خیلی خوب بود :)
از همه مهم تر قابل فهم بود :))))))
پاسخ:
ممنون که گوش میدید عارفه عزیز :) 

یکم به چیزای سخت عادت بدید خودتونو :))
از اینکه ترجمه نمیخواد خوشحالم :دی

ولی من ترجیح میدم بیخیال این پرده مرموز و حوادث پشتش بشم و نگم دلم میخواد نباشه
بذارم هروقت شد، شد!!
پاسخ:
چقدر شماها راحت طلبید یکم نوشته های سخت بخونید تخیلتون به کار بیوفته :))

من گفتم دلم میخواد نباشه؟
ده سال پیش، یعنی مثلا ممکنه حسشو یادتون نیاد؟
فکر میکنم اشتباه بغض کردم!
:)
پاسخ:
من همیشه حسش میکنم، درست مثل روز اول، روزی که به دنیا اومدم :)

چرا بغض؟ یکی دیگه از دوستان هم گفتن گریه شون گرفته، چرا آخه؟ این متن و اجرا که به نسبت بقیه که خیلی شاد حساب میشه :|
قشنگ بود و دلنشین

دوستش داشتم

+ ایرادی هم نشنیدم:|
پاسخ:
ممنونم که گوش دادید، تا ایراد تو متن و اجرا هست که شاید زیاد به چشم نیاد ولی من وسواس دارم
این حسو به آدم منتقل میکنه که توو دنیا خیلی غریب افتاده...
پاسخ:
خب واقعنش هم همینطوره در نهایت همه تنها و غریبیم :)

خیلی گشنگ بود
پاسخ:
چُخ ممنون ;)
:))) مگه ترکم من ؟
آقا این سایته برا شما باز میشه ؟
http://www.hse-ait.ir/


پاسخ:
گشنگ ترکی نیست؟ :)))

نع
گشنگ رو من وقتی لوس میشم میگم :)))


پاسخ:
:)) لوس میشی لهجه میگیری؟ :)) عصبانی میشی حتما روسی حرف میزنی یا آلمانی
شما لهجه دار میخونیش وگرنه اینم لهجه نداره .
شما از پست سید وحید به اینور یه جور دیگه شدین . اون موقع خیلی جدی و کمی خشک و یه کمی غمگین طور بودید ولی الان یه جورایی خودمونی و شنگول شدین . ببخشیدا
البته اینا همه حس منه
پاسخ:
هر شخصیتی مختصات خودش رو داره، نمیشه که همه شبیه هم باشن، دوستان می گن تو فیس بوک، غم انگیزم


۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۴ آریانا م.ف
شما مطمعنی داخل هیچ برنامه تلویزیونی شرکت نکردی. ؟ چون چهرتونو یه جا دیدم کجا نمیدونم
پاسخ:
من حتی خیلی به ندرت عکس میگیرم از جهره م خوشم نمیاد، چه برسه به برنامه تلویزیونی شرکت کردن :|
۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۶ آریانا م.ف
والا من دیدمت کجا رو نمیدونم :D
پاسخ:
نمی دونم والا، کسی تاحالا همچین چیزی بهم نگفته :))
:( 
پاسخ:
:/  شما هم؟
منم نمیگم همه شبیه به هم باشن .

پاسخ:
کدوم بهتر بود؟
چی کودوم بهتر بود ؟

پاسخ:
سید وحید بهتر بود یا محمد؟
نمیدونم
ینی من نمیتونم بگم کودوم بهتر و کودوم بدترن . اونقد شناخت نیست میدونین؟

پاسخ:
شما از پست سید وحید به اینور یه جور دیگه شدین . اون موقع خیلی جدی و کمی خشک و یه کمی غمگین طور بودید ولی الان یه جورایی خودمونی و شنگول شدین . ببخشیدا 
البته اینا همه حس منه

این اسمش چیه؟
۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۵ مـــیـــمـــ ...
:/ کج بشین راست بگو 
من اهمیت ِ چندانی نمیدم
پاسخ:
به؟
خوب اینا همه ش در مورد محمد بود . منطورم اون پست همین وبلاگتونه که در مورد سید وحید نوشتین . در مورد محمد قبل و بعد اون پست بود حرفم

پاسخ:
شاید من عوض شدم، شاید دچار اختلال دو قطبی هستم پایین بودم بالا شدم
کی می دونه؟
:))) انقد جدیش نکنین

پاسخ:
خب پس این بهتره :))
باز هم باید این مطلب تکراری رو بگم که آخر شب ها گوش دادن به پست های صوتی واقعا میچسبد :))
پاسخ:
چقدر من تضکر کنم آخه :))
۰۹ مهر ۹۴ ، ۰۱:۵۳ مـــیـــمـــ ...
تو پی نوشت 
گفتید کی اهمیت میده 
منکه نمیدم:|
من زیاد از این پست خوشم نیومد. نه از متن نه از اجرا. (البته مفهوم متن که خوب بود ولی مدل نوشتنش خوشم نیومد )
پاسخ:
دیگه ببخشید ظاهر و باطن، امیدوارم بعدیا بهتر باشن
اتفاقا منم احساس کردم که بعد از پست سید وحید شنگول و شاد و خودمونی تر شدید ;)
خودتون کامنتای پستای قبل و بعدشو بخونید متوجه میشید.
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">